نوشته شده توسط : farshad

 

 

fox ینی روباه . . . . .

 

 

 

 

انواع روباه

 

 

 

روباه ( ثعلب ) جانوري معروف و از خانواده سگ سانان و از گوشتخواران كوچكي است كه از لحاظ جثه و مخصوصا دم بلند و پرمو معروف است ... طول دم بين 60-40 سانتيمتر است و 42 دندان دارد . طول عمر روباه به طور دقيق معلوم نيست ولي گفته مي شود كه حدودا 12 سال است .
روباه به رنگهاي گوناگون ديده مي شود . دم كلفت او با موهاي كركي ، هم او را زيبا كرده و هم كاربردهاي ديگري دارد. با اين دم در هواي سرد مي تواند پاها و بيني خود را بپوشاند و با به حركت درآوردن آن پيام هايي را براي روباهان ديگر بفرستد . در ناحيه زير دم غددي با ترشحات بسيار بد بو وجود دارند و موجب فرار جانوراني مي شوند كه دشمن روباه هستند.
روباه در طبيعت دشمنان فراواني دارد و گوشتخواراني چون گرگ ، گربه هاي وحشي ، خرس و همچنين پرندگان شكاري مانند عقابها و جغد بزرگ به روباه حمله كرده و او را شكار مي كنند . شكارچيان گاهي روباه را براي دم ، پوست پرمو و نرمش به دام مي اندازد و دربعضي از نقاط دنيا از گوشتش هم استفاده مي كنند . بيشتر روباهان تنها زندگي و شكار مي كنند و هنگام پرورش توله ها زندگي مشترك دارند. روباه حيواني است كه خيلي سخت به تله مي افتد و گاهي اوقات پاي خود را كه در تله افتاده به وسيله دندان قطع نموده و از تله نجات پيدا مي كند.
در ايران چهار گونه روباه وجود دارد:
1) روباه معمولي Vulpes Vulpes
2)روباه تركمني Vulpes Corsac
3) روباه شني Vulpes Vulpelli
4) روباه افغاني Vulpes Cana

روباه معمولي (‌روباه قرمز )

نام علمي : Vulpes Vulpes
نام انگليسي : Red Fox

اين روباه از گونه هاي ديگر بزرگتر است و به روباه قرمز معروف است و در شمال آمريكا ، اروپا ، آسيا ، شمال آفريقا و استراليا ديده مي شود . طول سر و بدن 85-60 سانتيمتر و طول دم 50-45 سانتيمتر است و در ايران معمولا به رنگ فلفل نمكي است كه كمي به قرمز تمايل دارد و درتيره پشت پر رنگ تر و در پهلو روشن تر ديده مي شود . دور چشم ها متمايل به قرمز يا قهوه اي روشن و پشت گوش ها قهوه اي تيره متمايل به سياهي است . پهلوهاي بدن تا حدود زير شكم ، خاكستري مخلوط با قهوه اي روشن و در بعضي قسمتها متمايل به سفيد و در زير شكم تيره تر و در وسط سايه اي از سياهي يا قهوه اي تيره ديده مي شود.
روباه قرمز از پرندگان ، جوندگان ، خرگوش ، قورباغه ، ماهي ، خرچنگ ، حلزون ، حشرات ، كرمها ، گياهان و ميوه جات تغذيه مي كند. اين روباه در جنگلها و كشتزارها زندگي مي كند، جنگل ها جاي خوب و امني براي لانه سازي روباهان است . دركشتزارها ، خرگوش ، موش و پرندگان را مي تواند شكار كند. فصل جفت گيري از اواسط زمستان تا اوايل بهار است ، دوران آبستني روباه ماده 63- 51 روز و تعداد توله ها از 3 تا 8 و معمولا 4 تا مي باشد.

پراكندگي در ايران
روباه معمولي در اكثر نقاط ايران ديده مي شود ( سواحل جنوب ايران ، آذربايجان ، گرگان ، فارس ، خراسان و خوزستان ) . سياهي نيمه بالايي پشت گوش و سفيدي انتهاتي دم ، او را از ساير روباه هاي ايراني مشخص مي كند.

روباه تركمني
نام علمي : Valpes Corsac

از روباه معمولي كوچكتر ولي پاها نسبتا بلندتر است . طول بدن 60 – 50 سانتي متر و اندازه گوشها 35-25 سانتي متر است . رنگ بدن به طور كلي خاكستري قرمز تا قهوه اي قرمز است و ناحيه شكم ، سفيد رنگ يا متمايل به زرد مي باشد . پشت گوش مانند روباه معمولي سياه نيست بلكه خاكستري قرمز است . انتهاي دم تيره و به رنگ قهوه اي يا سياه است . اين روباه شبها فعال بوده و در روز كمتر ديده مي شود و اغلب در زمينهاي سبز يا نيمه بياباني و در داخل حفره هايي كه به وسيله حيوانات ديگر مانند گوكن و روباه معمولي و حتي سنجاب كنده مي شود زندگي مي كند و گاهي هم خود لانه ساده اي حفر مي كند و از جوندگان كوچك مانند موش آبي ، همستر و موش معمولي و خرگوش تغذيه مي كند و در تابستان پرندگان يا تخم آنها را مي خورد و به طور كلي حيوانات ديگري مانند سنجاب زميني ، خارپشت و حشرات و بعضي از گوشتخواران كوچك را شكار مي كند.
فصل جفت گيري اواسط زمستان است . دوران حاملگي احتمالا 2 ماه و تعداد بچه ها 6-2 فرزند مي باشد . بچه ها تا پاييز يا بهار سال بعد نزد مادر خود مي مانند.

پراكندگي در ايران
اين روباه بيشتر در دشتهاي گرگان و خراسان و مخصوصا نزديك به مرز تركمنستان و ايران ديده مي شود. دم و گوش كوتاه و همچنين رنگ بدن ، اين روباه را از سايرين مشخص مي كند.طول دم كمتر از نصف طول سر و بدن ، طول گوش كمتر يا مساوي نصف طول پاي عقب است .

روباه افغاني يا روباه سياه
نام علمي : Vulpes Cana
نام انگليسي : Black Fox

جثه اين روباه كوچك است . طول بدن حدود 50 سانتيمتر و طول دو 41-33 سانتيمتر مي باشد . موهاي انبوه و بلند و نرم و دم پر مو و ضخيم و گوشهاي بلند دارد. سطح داخلي گوشها از موهاي سفيد پوشيده شده و پشت گوش ها مانند گونه قبل سياه نيست و خاص شمال شرق ايران و همچنين بلوچستان است . رنگ بدن به طور كلي خاكستري ، نوك دم سياه رنگ و پايين بدن سفيد رنگ مي باشد و دم كاملا بلندي دارد و از جوندگان ، خرگوش ، پرندگان و حيوانات كوچك ديگر و همچنين ميوه جات تغديه مي كند.

پراكندگي در ايران
اين روباه تا كنون در كوههاي شرق خراسان و فراهان و موته واقع در اصفهان و فارس و زيستگاه هاي آزاد كرمان ديده شده است . اين گونه علاوه بر كميابي با توجه به روند تخريب زيستگاه ها وفقدان يك منطقه رسمي تحت حفاظت براي آن چه بسا بدون اينكه شناخته شود مورد شكار نيز قرار مي گيردبه همين دليل در رديف گونه هاي آسيب پذير جدي قرار دارد.

روباه شني
نام علمي : Vulpes Vlpelli
نام انگليسي : Sand Fox

Rueppell's fox كه روباه شني ناميده مي شود و در شمال آفريقا و غرب آسيا ديده مي شود . يكي از گونه هاي در معرض خطر انقراض در ايران است طول بدن اين حيوان 52-40 سانتيمتر و وزن آن 5/3 -1 كيلوگرم است ،‌طول دم به 39-25 سانتي متر مي رسد . اين روباه به رنگ شن ديده مي شود و در مقايسه با روباه معمولي ، جثه كوچكتر و گوش ها نسبتا بزرگتري دارد. پشت گوشها سياه نيست و پشت بدن معمولا زرد مايل به نارنجي است ولي لكه سياه رنگي در زير چشمها دارد و دم ، زرد متمايل به قهوه اي و انتهاي آن سفيد است . در بين پنجه هاي دست و پا موهاي بلندي دارد. اين روباههاي كوچك صداي WOW از خود در مي آورند . در مناطق كويري روباه شني فراوان است و دليل آن شرايط زيست محيطي مناسب مثل حيوانات قابل شكار و غذاي فراوان است . اين روباه بسيار زيرك است و لانه او به طور معمول چند دهانه دارد كه از اين دهانه ها براي گريز از دست دشمنان استفاده مي كند و معمولا در اطراف لانه ، دالان هاي ديگري نيز حفر مي كند تا در هنگام احساس خطر بتواند در اين دالان ها مخفي شود. روباه شني از خزندگان ، خرگوش ، قورباغه ، حلزون ، حشرات و كرمها ، گياهان ( برگ و دانه هاي آبدار ) و ميوه جات تغذيه مي كند . در طول روز در درز شكافها و لانه هاي زيرزميني استراحت مي كند و در شب بيرون مي آيد و كمين گاهش را هر چند روز يك بار تغيير مي دهد. البته در طول سالهاي اخير تعداد زيادي از آنها به عنوان آفت شكار شده اند . روباه ماده در اوايل فصل بهار به طور متوسط بين 2 تا 3 بچه به دنيا مي آورد و گروههاي اجتماعي كوچكي را تشكيل مي دهند.

زيستگاه

زيستگاه حفاظت شده ندارند ، عمدتا آنها را به زيستگاههاي كويري جنوب شرقي ايران و مرز افغانستان ( حاشيه هامون ) منسوب مي كنند و تنها نشانه هايي كه مي تواند احتمال آسيب پذيري آن را نشان دهد ، تخريب زيستگاههاي كويري و ناامني در عرصه پراكندگي اين گونه است و علاوه بر ايران ، در شمال آفريقا ، عربستان و افغانستان نيز يافت مي شود .

معرفي چند روباه جهان

روباه خاكستري
نام علمي :Urocyon Cinereoargenteus
نام انگليسي : Grey Fox
طول بدن : 81- 53 سانتيمتر
طول دم : 44-7 سانتيمتر
وزن : 7-3 كيلوگرم

روباه خاكستري را روباه درختي هم مي نامند و در جنوب كانادا و شمال و جنوب آمريكا ديده مي شود . روباه درختي مي تواند با مهارت از تنه درختان بالا برود و بين شاخه ها تقريبا به چابكي يك گربه بپرد . معمولا در شب فعالند و از انواع حشرات و پستانداران كوچك تغذيه مي كنند اما در فصول معيني از سال بيشتر از ميوه ها و دانه ها استفاده مي كنند . داراي يال گردن خاكستري تيره و كوچك و گردن ، پهلوها و پاها مختصري قرمز رنگ است و شكم و چانه سفيد يا زرد نخودي مي باشد . كمين گاه آنها يك لانه زيرزميني قديمي يا كنده يك درخت مي باشد ، اما اغلب يك سوراخ درختي با 9 متر ارتفاع از سطح زمين را براي كمين گاه خود انتخاب مي كنند.

روباه قطبي
نام علمي : Alopex Lagopus
نام انگليسي : Arctict Fox
طول بدن : 55- 53 سانتيمتر
طول دم : 30 سانتيمتر
وزن : 4 كيلوگرم

روباه قطبي در شمال كانادا ، آلاسكا ، گيريلند ، شمال آسيا ديده مي شود . اين روباه از نظر رنگ دو نوع است روباه هايي كه سفيد هستند و تقريبا پوشش سفيد رنگ يك دست دارند . اين نوع در دشت هاي بي درخت پوشيده از گلسنگ نواحي قطبي و تپه هاي كوچك سبز ديده مي شود . نوع ديگر كه متداولترند و در مناطق ساحلي و پوشيده از بوته زندگي مي كنند . خاكستريقهوه اي كم رنگ بوده كه در زمستان كمي هم رنگ آبي پيدا مي كنند . روباه هاي قطبي گوشهاي كوچك ، پوزه بي نوك و پاها و دم كوتاه دارند و از آنجاييكه در نواحي قطبي گرماي بدن سريع تر از دست مي رود همه قسمتهاي بدن به جز بيني از خز نسبتا ضخيمي پوشيده شده است . روباه هاي قطبي از موش صحرايي قطب شمال ، پرندگان ، تخم آنها ، خرچنگ ، حشرات ، خوك آبي ، ميوه ، دانه و زباله هاي انساني هم تغذيه مي كنند و در فصول سرما خرسهاي قطبي را تعقيب مي نمايند تا از بازمانده غذاي آنها كه اغلب فك يا سگ دريايي است استفاده كنند . قطر پوشش تابستاني روباه هاي قطبي نصف پوشش زمستاني است .

روباه فنك
نام علمي : Vulpes Zerda
نام انگليسي : Fennec Fox
طول بدن : 41- 24 سانتيمتر
طول دم : 31-18 سانتيمتر
وزن : 5/1 -1 كيلوگرم

اين روباه در شمال آفريقا و غرب آسيا ديده مي شود و كوچكترين روباه به شمار مي آيد . گوشهاي نسبتا بلندي دارد و انتهاي دم به رنگ سياه است . كف پاي خزدارش براي راه رفتن روي شن هاي گرم و نرم سازگاري يافته است. اين روباه هنگام شب فعال است و از ميوه ها و دانه ها ، تخم پرندگان ، موريانه ها و مارمولك ها تغذيه مي كند . بعلاوه گروه هايي متشكل از 10 روباه ياحتي بيشتر را تشكيل مي دهند و هر عضوي يك كمين گاه چند متري در زمين نرم مي سازد و در روزها كه هوا خيلي گرم است به حفره هاي زيرزميني پناهنده مي شوند . جفت يابي در ژانويه تا فوريه انجام مي شود و 2 تا 5 بچه روباه در لانه به دنيا مي آيند كه تا 2 ماهگي مادر از آنها مراقبت مي كند و در 11 ماهگي به رشد كامل خود مي رسند. خز اين روباه كرم تا زرد كم رنگ است و بخشهاي زيرين بدن سفيد است .

روباه گوش خفاشي

نام علمي : Otocyon Megalotis
نام انگليسي : Bat – eared fox
طول بدن : 66-46 سانتيمتر
طول دم : 34-23 سانتيمتر
وزن : 5/4 – 2 كيلوگرم

اين روباه در آفريقاي جنوبي و غربي ديده مي شود ، گوشهاي بزرگ و صورت كوچك و پوزه نوك دار از مشخصات ظاهري روباه گوش خفاشي است . اين روباه دندانهاي غير عادي دارد. با 8 دندان آسيايي بزرگ تعداد 48 دندان دارند كه از هر پستاندار غير كيسه دار بيشتر است . اين روباه از حشرات و به طور خاص موريانه ها تغذيه مي كند .

روباه كيت
( از خانواده روباه تيز پا )

نام علمي : Vulpes Macrotis
نام انگليسي : Kit fox
طول بدن : 52-38 سانتيمتر
طول دم : 32-22 سانتيمتر
وزن : 3- 5/1 كيلوگرم

اين روباه در نقاط غربي تر آمريكا ديده مي شود و از نظر ظاهر و نحوه زندگي مشابه Swift Fox است و گوشهاي بلندتر و نزديك تر بهم و سري لاغرتر دارد و به 3 رنگ خاكستري قهوه اي روشن و متوسط و تيره ديده مي شود و سازگاري او با محيط از چمن زارهاي سرسبز تا شرايط بياباني تغيير مي كند و همه چيز خوارند.

روباه تيز پا

نام علمي : Vulpes Velox
نام انگليسي : Swift Fox
طول بدن : 53-38 سانتيمتر
طول دم : 26-18 سانتيمتر
وزن : 3-5/1 كيلوگرم
اين روباه بيشتر در نقاط شرقي آمريكا ديده مي شود و به عنوان گونه جداگانه از Kit fox شناخته مي شود ، رنگ بدن اين روباه مشابه Kit fox است اما در قسمتهاي بالاي تنه خاكستري تر و در قسمتهاي زير تنه نارنجينخودي رنگ است . دم پر پشتي دارد و انتهاي دم به رنگ سياه است . دو گونه Swift fox و Kit fox لانه خود را به عمق 1 متر با تونلي به طول 4 متر حفر مي كنند.
دوره جفت يابي از دسامبر تا اواخر ژانويه است و دوره حاملگي روباه ماده 50 تا 60 روز است .

روباه كولپئو

نام علمي : Pseudalopex Culpaeus
نام انگليسي : Culpeo fox
طول بدن : 120 – 60 سانتيمتر
طول دم : 45-30 سانتيمتر
وزن : 5 تا 5/13 كيلوگرم
در جنوب و غرب آمريكا ديده مي شود و در دشت هاي سرسبز و چمنزارها زندگي مي كند . اين روباه قوي و بلند در همه جا براي استفاده از خزش شكار مي شود و از جوندگان و خرگوش ، پرنده و تخم هايشان و دانه هاي فصلي تغذيه مي كند .پشت و شانه هاي اين روباه خاكستري رنگ و سر و گردن و گوشها و پاها گندم گون تر است و داراي دم كركي و پرپشت و بلند است كه انتهاي آن سياه رنگ مي باشد.

روباه خرچنگ خوار

نام علمي : Cerdocyon thous
نام انگليسي : Crab – eating fox
طول بدن : 64 سانتي متر
طول دم : 29 سانتي متر
وزن : 8- 5 كيلوگرم

اين روباه در غرب ، جنوب و شمال آمريكا ديده مي شود و از خرچنگ هاي ساحلي آب شيرين تغذيه مي كند و البته از ماهي ها ، جوندگان ، خزندگان ، پرندگان و كرم حشرات و ميوه جات هم تغذيه مي كند . بدن اين روباه خاكستري – قهوه اي و صورت و گوشها و پاهاي جلويي قهوه اي مايل به قرمز با كمي سفيد در اطراف است و نوك گوشها و دم و پشت پاها سياه مي باشد و معمولا هنگام شب فعالند


داستانهايي از حيله گري روباه

از پيامبر (ص) روايت شده است كه فرمودند : محيل ترين حيوانات همين روباه است . روباه درنده اي ترسو و در عين حال بسيار حيله گر و مكار است . يكي از حيله هاي روباه اين است كه خود را به مردن مي زند ، شكمش را پرباد مي كند و پاهايش را بالا مي آورد به طوري كه همه او را مرده تصور كنند اما همين كه جانوري به او نزديك مي شود حمله مي كند ولي اين حيله در مورد سگ شكاري كاري نيست .
از روباه پرسيدند : چگونه است كه از سگ هم تندتر مي دوي ؟ گفت :‌من به خاطر خودم مي دوم و سگ به خاطر ديگري . روباه جانوري بسيار چابك و زيرك است به بعضي افراد به دليل هوشياري و فتنه گري لقب روباه داده شده است ، مثل مرحوم شيخ راشد بن سعيد آل مكتوم حاكم پيشين دبي كه به او لقب " ثعلب الخليج " يعني ( روباه خليج فارس ) داده بودند و ديگري مارشال اروين رومل ( روباه صحرا) كه يكي از مشاهير سران ارتش آلمان نازي د رجنگ جهاني دوم در سال 1941 ميلادي بود كه بعد از چند عمليات در صحراي آفريقا لقب « روباه صحرا » به او داده شد .
نمونه هاي زيادي از مكر و فريب روباه هنگام شكار ديده شده است . بعضي از آنها براي شكار مرغابي خود را به داخل آب رودخانه مي اندازند و با مخفي كردن پوزه به وسيله برگها ، به مرغابيهاي وحشي نزديك شده و آنها را شكار مي كنند و براي شكار خرگوش و پرندگان ديگر ، روباه به وسيله بازي و حركات جالب شكار را به طرف خود جلب كرده و با يك جست و خيز سريع ، نزديكترين جانور را شكار كرده و طعمه خود مي سازد . شكارها به خصوص خرگوش را از ناحيه گردن مورد حمله قرار مي دهد همچنين در بعضي اوقات براي گرفتن جوجه و تخم ها به مرغ هاي خانگي حمله مي كند و در تابستان به مزارع حمله كرده و گوجه و آلو مي خورد. معمولا غذاي زيادي را در محلي زير خاك مخفي نموده و در موقع احتياج به تنهايي يا با روباه هاي ديگر براي استفاده به آن مراجعه مي كند

 

 

روباه شنی

 

روباه شنی


  •  


:: بازدید از این مطلب : 366
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 10 / 5 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad

بد نیست بعضی وقتا هم نگاهی به اصالت خود بندازیم 

 

 

 

 

 

نام پارسه (تخت جمشید)

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»[۲] به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.

چگونگی ساخت

قدیمی‌ترین بخش پارسه بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در پارسه در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند.ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.

مکان و چگونگی سازه

یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود

کاخ‌های پارسه در نزدیکی رود کوچک پلوار که به رود کر می‌ریزد ٬ بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند در حالی که طرف شرقی ان بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند.دیوارهای حافظ با توجه به شیب زمین تغییر ارتفاع می‌دهند.

پلان و جزئیات ستون‌های پارسه


وسعت کامل کاخ‌های تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است که
[۳] از بخش‌های مهم زیر تشکیل یافته است‌:

  • کاخ‌های رسمی و تشریفاتی پارسه (کاخ دروازه ملل)
  • سرای نشیمن و کاخ‌های کوچک اختصاصی
  • خزانه‌ٔ شاهی
  • دژ و باروی حفاظتی‌

پژوهش‌های باستان‌شناسی

اولین کاوش‌های علمی در پارسه توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافته‌های وی هنوز در این موسسه نگه داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت پارسه نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ [۴]٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است.به دلایل تاریخی پارسه در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.

معماری پارسه به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است.معماران پارسه فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سرو‌هایلبنان یا ساج‌هایهند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند.[۵] در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.

پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ ملل

ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف ۱۱۱ پله‌ٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای پارسه نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکان‌ها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»[۶]

دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.

پلکان‌های کاخ آپادانا

جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند :

۱- مادی‌ها ۲- ایلامی‌ها ۳- پارت‌ها ۴- سغدی‌ها ۵- مصری‌ها ۶- باختری‌ها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلی‌ها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود ۱۲- ایونی‌ها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقی‌ها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزی‌ها ۱۸- هندی‌ها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوری‌ها ۲۲- لیبی‌ها ۲۳- اهالی حبشه

کاخ آپادانا

پلکان ورودی کاخ آپادانا

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های پارسه است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل می‌باشد

کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است

کاخ هَدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ پارسه قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند می‌باشد و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه می‌باشد

کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات پارسه مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که از چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ پارسه جدا می‌شود.

کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد می‌شده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

آرامگاه‌های شاهنشاهان

در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از پارسه نقش رستم قرار دارد.در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است.آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالا متعلق به داریوش سوم است.

کتیبه های گلی

در حفاری های انجام شده در محل پارسه تعداد بسیار کتیبه های گلی که در انبارهای زیر پارسه انباشته شده که بر اثر سوختن پارسه پخته شدند یافت شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متاسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفتند و مقدار مانده نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد . سر انجام بخشی از آنها ترجمه که مشخص شد حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه می زیسته اند به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسان در ساخت پارسه حقوق در یافت داشته ( شراب - گندم و ... ) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری داشته و کسانی هم حقوق دریافت میداشته اند تا از کودکان مراقبت کنند متاسفانه در تاریخ 1387 ه ش مشکلات زیادی بر سر این کتیبه ها رخ داد به این شکل که تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بمب گزاری ها علیه یهودیان تقاضای غرامت کرده و به عنوان مال ایران این کتیبه ها را معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبه ها را به عنوان غرامت نمودند .

 

سرانجام پارسه

مجموعه کاخ‌های تخت جمشید، در سال (۳۳۰ پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد.[نیازمند منبع] از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ۳۶ ستون و سه ایوان ۱۲ ستونی درقسمت‌های شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوان‌های شمالی و شرقی آن به‌وسیله پلکان‌هایی به حیاط‌های مقابل متصل و مربوط می‌شوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ۱۶ متر و بلندی ستون‌های آن ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانییونسکو به ثبت رسیده است‌.

سنگ‌نبشته‌ها

سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ

  • شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوب‌های اندرونی کاخ داریوش، بالای نگاره‌های داریوش و هم‌راهانش آمده‌است. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»
  • یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشان‌های نسک‌خانهٔ میهنی پاریس نهاده‌است. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»
  • رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شده‌است. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»
  • بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگ‌ترین ِ بغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است. ۰۲ داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمی‌ترسد. ۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشک‌سالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشک‌سالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می‌کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.
  • به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این‌ها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونی‌هایی خشکی و (آن‌ها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. ۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.
  • سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگه‌داری می‌شوند. ۰۱ داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگ‌ترین ِ بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.
  • سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دست‌گیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دست‌گیرهٔ در از سنگ گران‌بهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»[۷]

سنگ نوشته‌های خشایارشا:

  • خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد٬ یک شاه از بسیاری٬‌یک فرمان‌دار از بسیاری.
  • من خشایارشا٬ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌های دارندهٔ همه گونه مردم، شاه در این زمین ِ بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.
  • شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد٬ که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده می‌شود ٬‌آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم.
  • شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید.
  • شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از خود٬ مرا بزرگ‌ترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به خواست اهورامزدا من بر جای‌گاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار ساختمان‌های والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.
  • شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده بودند٬ اهورامزدا را چنین کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد٬ او بسیار ساختمان‌های والا ساخت.[۷]

جایگاه کنونی این سازه

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، پارسه اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلویجشن‌های دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را در این سازهٔ کهن انجام داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بی‌مهری قرار دادند.از جمله آیت‌الله خلخالی اولین حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب برای تخریب آن عازم شد، اما با مقاومت مردم و پرسنل پارسه ناکام ماند.[۸] ولی امروزه می‌توان پارسه را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.

سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی پارسه و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شده‌است. رودخانهٔ پلوار بین این دو محوطهٔ باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو (پارسه و پاسارگاد) در کنار آرامگاه کوروش و در دل تنگه بلاغی جریان داد.با آبگیری این سد مخالفت‌های بسیاری صورت گرفته‌است.معترضان به آب گیری سد سیوند معتقدند آب گیری این سد پیامدهای ناگواری را برای میراث فرهنگی و طبیعی منطقهٔ دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی به همراه خواهد داشت. متاسفانه سر انجام این سد در فروردین 1386 ه ش توسط اقای احمدی نژاد آبگیری شد . شایان ذکر است که عمر مفید سد 30 سال تخمین زنده شده است اما کارشناسان تاثیر تخریبی این سد را بسیار زیاد دانسته و اعلام میداشتند یک پروژه سی ساله عمر مفید باعث تخریبی در آثار ملی و ضربه به آنها خواهد شد .

هنرهای معماری پارسه

یکی از هنرهای معماری در پارسه این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون‌ها به فاصلهٔ بین دو سدرتون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه‌است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان 

 
 

معماری است.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 406
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 10 / 5 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad

KHOD KOSHI

 

 

 

 

صولا واژه خودکشی به معنی خود کشتنه. يعنی در اين عمل فرد اونقدر خودشو می‌کشه که ميميره و اين خود کشتن به علت وارد آمدن مصايب و رنج‌های فراوان يا بالعکس صورت مي‌گيره.
به نظر من خودکشی کار چندان جذابی نيست ولی بسيار هيجان انگيزه و به يه بار امتحانش مي‌ارزه. من خودم چند بار امتحانش كردم و با اينکه چند بارش هم مردم ولی همچين بگی نگی بدم نيومد.
و اما...
برخلاف نظر خيليها که می‌گن خودکشی خيلی راحت و سهله بايد بگم نخيييييييير... اونجوريام نيست. هر کاری قواعد و اصول خاص خودشو داره و خودکشي هم جدا از اين مطلب نيست .
اول از همه اون کسايي که می خوان خودکشی کنن رو دسته‌بندي مي‌كنيم:
1- کسی که در عشقش شکست خورده
2- کسی که ور شکست شده
3- کسی که قاط زده.
4- کسی که از زندگی خير نديده.
5- کسی که بدجوری روش فشار اومده.
6- کسی که کنجکاوه زودتر جهنمو ببينه.
7- ...و خلاصه هر کسی که يه جورايي به آخر خط رسيده.
افراد بالا، به هرحال مستقيم به جهنم می‌رن، ولی خدا همشون رو رحمت کنه.
حالا فرض می‌کنيم: طرف تنها مياد توی يه اتاق و در رو قفل مي‌كنه و عزمشو برای خودکشی جزم مي‌كنه. به دور برش نگاه مي‌كنه و اين وسايل رو مي‌بينه:
1- طناب.
2- سيخ کباب.
3- کبريت آغشته به بنزين .
4- قرص دياز پام.
5- آمپول هوای تهران.
6- دندون مصنوعی حاج خانمشون.
7- لوله گاز.
8- پاکت نايلون.
9- چاقوی ميوه بری.
10- نخ کاموايي.
11- سوزن لحاف دوزی.
12- تيغ ريش تراشی مصرف شده.
13- مرگ موش.
خب... براي شروع بد نيست.
ولی نظرتون رو به يه موضوع مهم ولي پيش پا افتاده، جلب مي‌كنم: «تصوير و قيافه و ديسيپلين شما بعد از مردن خيلی مهمه»!
فرض کنيد درب اتاق شما رو می‌شکنن و شما رو در حالتی پيدا می‌کنن که از يه طناب از سقف آويزونيد و داريد مثل پاندول ساعت تاب می‌خوريد و زبونتون مثل زبون بلانسبت سگ  از دهنتون آويزونه و صورتتون سياه و ورم کرده و احتمالا در اثر فعل و انفعالات شيميايی شلوارتون هم خيسه.
نه... خودتون جای تماشاگرا باشين، حالتون بهم نمی‌خوره؟ احساس انزجار بهتون دست نمی‌ده؟
قيافه شما بعد از خودکشی بايد از هميشه معصومانه تر... از هميشه زيباتر و از هميشه دوست داشتنی‌تر باشه تا دل همه حسابی بسوزه.
با اين حساب، دور حلق آويز کردن... خودسوزی... و خفه‌گی با گاز رو خط بگيريد.
يه بنده خدايي از دوستان، خيلی جالب خودکشی کرده که در نوع خودش يه ابتکاره.
ايشان، دوتا انگشت شصتش رو فرو کرد توی سوراخای دماغش و با انگشتای ديگرش هم دهنشو محکم گرفت و اونقدر خودشو خفه کرد تا مرد!
فقط بدی کارش اين بود که هيچکس بعد از مرگش انگشتای شصتشو از توی دماغش بيرون نکشيد... چون به هر حال کار کثيفيه. حالا خودتون قضاوت کنيد. اين خودکشی ترحم کسی رو بر می انگيزه؟
يا اونايي که روی سرشون نايلون می‌کشن و دور گردنشون روی نايلون رو با طناب می‌بندن و يا اونايي که خودشون رو جلوی ماشين ميندازن و له می‌شن... اينا همشون ديوونه‌ان.
.......
خودکشی ايده‌آل خودکشي است که بدون درد، بدون عوارض جانبی، بدون تاثيرات بد و منفی روی صورت و اندام، بدون صدا، بدون کثافتکاری و... باشه .
ژاپونی‌ها يه جور خودکشی جالب رو ابداع کردن به اين صورت که يه سوزن جوالدوز رو برداشته و از روی سينه فرو می‌کنن توی قلبشون. البته اين کار يه کم درد داره. يه جورايي حس می کنيد که توی سينه تون آب جوش داره قل مي‌زنه. ولی حداقل، عوارض ظاهری نداره. ولی بديش اينه که حتما می‌ميريد.
در صورتی که خودکشی وقتی خوبه که شما نميريد.
يه جور خودکشی که بيشتر بين شکمو‌ها رواج داره استفاده از خوراکی برای مردنه. اين نوع خودکشی خيلی حال داره... چون حداقل گشنه نميميری! و خوبی مهم ترش اينه که به سر منزل مقصود هم نمی‌رسی و معمولا زنده می‌مونی. نمونه‌اش اينكه: يه بنده خدايي که با سی‌تا قرص ديازپام خودکشی کرد و دور و بری‌ها به هوای اينکه مرده خاکش كردند و يارو بعد از دو سه روز خواب ملس چشاشو باز کرد و ديد: ای دل غافل... همه جا سياهه و يه موش هم داره انگشت پاشو می‌جوه. زنده بگوری خداييش وحشتناکه....
اول خوب فکراتونو بکنين بعد خودتونو بکشيد:
يه موضوع مهم توی خودکشي، پشيمونی ديرهنگامه. هشتاد و نه درصد کسايي که خودشون رو مي‌کشن، وسط يا آخر کار پشيمون می‌شن و اين در حاليه که هيچ راهی برای برگشت نيست. يه يارويي برای خودکشی يه تيکه پارچه رو گلوله می‌کنه و فرو می‌کنه توی حلقش و با ته گوشکوب ميده بره پايين ولی همون لحظه پشيمون مي‌شه و اين درحاليه که داره خفه می‌شه... يارو می‌دوه بيرون و از شدت عجله از روی پله‌های آپارتمان پرت می‌شه پايين و می‌ميره... و جالب اينکه مرگش به علت ضربه مغزی اعلام شد نه خفگي!
نکته مهم ديگه اينه که مدت خود کشي نبايد زياد طولانی باشه:
مثلا فرض کنيد در نوع رگ زدن خيلی طول می‌کشه تا خون تموم بشه و تازه آلودگی خون روی زمين و لباساتون رو هم در نظر بگيريد.
يا استفاده از گاز شهری امکان داره باعث بشه نه تنها خودتون بميريد بلکه خونه و بقيه رو هم بفرستيد روی هوا !
پس عاقلانه تر رفتار کنيد.
تا حالا به چند نتيجه مهم رسيديم كه سعي كنيد در خودكشي حتما اين نكات را مدنظر قرار دهيد:
1- زمان خودکشی رو درست انتخاب کنيد. (بهترين موقع بعد از ظهر ساعت شش)
2- مبادا بعد از خودکشی از ريخت و قيافه بيفتيد.
3- بهترين لباستونو تنتون کنيد.
4- حتما يه يادداشت بذاريد و علت خودکشی رو شرح بديد و انگشت هم بزنيد.چون خیلی ها زا امضای مرده ها سو استفاده میکنن شما انگشت بزنید.
5- خواهشا زياد کثيف کاری نکنيد.
6- موقع خودکشی لبخند بزنيد تا لبخند روی لبتون باقی بمونه.
7- لطفا چشاتونو باز نذاريد چون .قتی میمیرید واقعا افتضاح میشید و خیلی ترسناک به نظر می این.
8- يه بسته دستمال کاغذی حتما روی ميزتون باشه.
9- اتاقتونو قبل از خودکشی مرتب کنيد. (پليسا ببينن خوب نيست.)
10- رد انگشتتونو همه جا بماليد تا بفهمن خودتون، خودتونو کشتيد.
11- يه جوری خودکشی کنيد که دوباره بشه زنده تون کرد.
12- دليلتون برای خودکشی قانع کننده باشه.
13- برای مسايل عشقی خودکشی کردن کار الاغاست... بلانسبت شما.
14- قبل از خودکشی حتما يه فال حافظ بگيريد.
15- قبل از خودکشی استفاده از ادکلن و دئودرانت و زدن مسواک يادتون نره.
16- بهتره بعد از مرگ...در حالت دراز کش باشيد.
17- اگه توی دستتون يه گل سرخ باشه صحنه خيلی رمانتيکتر و رويايي‌تر به نظر مياد و اشک آور تره.
18- در اتاق رو حتما قفل کنيد که جريان هيجان انگيزتر باشه.
19- قبل از خودکشی حتما گريه کنيد . صورتتون اشک آلود باشه.
20- خودتونو براي رفتن به جهنم رفتن آماده کنيد.
حالا جديد ترين و راحت ترين روشهای خودکشی:
برای جنس نرينه:
«استفاده از جوراب»
تخت خواب رو آماده کنيد.
تمام تن و سرتونو ببريد زير پتو .
خيلي آروم نوک انگشتاتونو از زير پتو بيرون بياريد و جوراباتونو ببريد زير پتو .
هيچ راه نفوذی برای هوا نذاريد.
يک ساعت بعد... شما مرديد.
خدا رحمتتون کنه.

برای جنس مادينه:
« سوء استفاده از موش»
تخت خواب رو مرتب کنيد.
بريد زير پتو.
اتاق حتما کاملا تاريک و ساکت باشه.
حالا چشماتونو ببنديد و فرض کنيد يه موش خوشگل داره روی تنتون راه ميره.
خواهش می‌کنم جيغ نزنيد و بدون سر و صدا از وحشت زياد بميريد.
مرسی...
توی جهنم می‌بينمتون



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 3 / 5 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad

فایده پسرها:

اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق می داد؟

اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چی می خندیدن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کیو تیغ می زدن؟

اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟

اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟

 



:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 3 / 5 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : farshad

هیچ وقت چیزتو پیش کس دیگه ای دراز نکن

هيچ می دونين اگه كلمه ى "دست" اختراع نشده بود و به جاش از كلمه ى "چيز" استفاده می كرديم روزانه چه جمله هايی می شنيديم؟... زياد به مختون فشار نيارين! خودم مثال می زنم...
توی كتاب علوم می نوشتند: چيز خيلی مفيد است! با چيز می توان اجسام را بلند كرد! بعضی از چيزها مو دارند و برخی ديگر بی مو هستند! ولی كف چيز مو ندارد! هيچوقت چيز خود را توی سوراخ نكنيد! چون ممكن است جانوران نوك چيزتان را گاز بگيرند! هميشه قبل از غذا چيز خود را با آب و صابون بشوييد! هيچوقت با چيز كثيف غذا نخوريد! ..... خانمها هميشه دوست دارند به چيز خود لاك و كرم بمالند! اين عمل براى محافظت از چيز خوب است! آدم وقتی سردش می شود چيزش را روی بخاری يا زير بغل می گيرد!

در كتاب تاريخ می نوشتند: اردشير دراز چيز به هندوستان لشكر كشی كرد و چيز اجانب را كوتاه نمود! ..... مردم توی كوچه و بازار می گفتند: لامصب چيز ما نمك نداره! به هر كسی خوبی كرديم جوابش بدی بود! از قديم می گفتند با هر چيز بدی با همون چيز پس می گيری! ..... پدری به پسرش درس ادب می داد: پسرم هيچوقت پيش مردم چيزتو دراز نكن! ..... توی بيمارستانها آدمهايی رو می ديديم كه چيزشون توی تصادف قطع شده و مجبور بودند تا آخر عمر از چيز مصنوعی استفاده كنند! ..... دزدهای مسلح موقع زدن بانك می گفتند: چيزها بالا! چيزهاتون رو بذارين پشت سرتون! اگه كسی چيزش به زنگ خطر بخوره چيزشو می شكنيم! و رييس بانك به پليس می گفت: چيزم به دامنتون! دزدها رو بگيرين! و پليسها هم چيز از پا درازتر از ماموريت بر می گشتند! .......هر روز در اخبار می شنيديم كه: اينبار چيز استكبار جهانی از آستين فلانی بيرون آمده!
و پسر جوانی در دفترچه ى خاطراتش می نوشت: اون روز من با دختر خانمی آشنا شدم... او چيزش رو دراز كرد و من چيزش رو گرفتم و كمی فشار دادم! چه چيز گرم و لطيفی داشت! از خجالت چيزش خيس شد! و دوستی ما از همون روز شروع شد! ديروز بازم اونو توی اتوبوس ديدم... چيزم رو به ميله گرفتم و رفتم جلو! از ديدن من خوشحال شد و گرم صحبت شديم... اتوبوس خيلی تند می رفت و من برای اينكه اون نيفته چيزم رو گذاشتم پشتش! از اين كار من خوشش اومد و تشكر كرد... اون دو ايستگاه بعد پياده شد و من چيزم رو براش تكون دادم! امروز هم توی كافه تريا قرار داشتيم... رفتيم و سر يه ميز نشستيم... فضای اونجا خيلی تيره و تار بود... من چيزمو گذاشتم روی چيزش و گفتم: چقدر چيز شما كوچيك و نرمه! اون هم گفت: چيز شما بزرگ و داغه! بعد از نوشيدن قهوه بيرون اومديم... چيزامون توی چيز همديگه توی خيابون راه می رفتيم و مردم هم ما رو نگاه می كردند! اونو به خونه شون رسوندم و دوباره چيزمو گرفت و من هم چيزشو فشار دادم! ازش دور شدم و از دور چیزمو واسش تکون دادم... هوا خيلی سرد بود... چيزم داشت يخ ميزد! برای همين چيزمو گذاشتم توی جيبم!
تجسم بقيه ى متن رو ميذارم به عهده ى خودتون! hala havaseton be CHEZETON bashe



:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 3 / 5 / 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد